ببینید حال کنید
وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
ببینید حال کنید
5 / 3 / 1397 ساعت 1:47 | بازدید : 4158 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 

 

 

 

*************************

*****************

 

***************************

***************************************

********************************************

 

********************************

                                           

                                                                                            

آواز باران  تو را به فردا فرا می خواند او خوب می داند تو نیز به فردا می نگری

 آواز باران در گوشت زمزمه می کند که آرام و بی صدا از شب بگذری و به فردا برسی او خوب می داند

تو سکوت شب را نخواهی شکست .

تو به فردا می نگری آواز باران تو را می خواند که به رقص شعله های آتش بنگری و با او همنوا شوی .

 او شعله ی نهان تو را بهتر از تو می داند.

آواز باران تو را به بازی نور، فراسوی ابرها می خواند . او زلال نگاهت را خوب می داند .

آواز باران تو را به تپه های سرسبز و علفزار و دیدن ذره ذره ی رشد چمنزار می خواند . او بلوغ تو را می فهمد.

آواز باران تو را به فردا و فرداهای بعد می خواند، او می داند که تو جز به فردا نمی نگری .

پس با او بخوان ، بخوان آواز باران را ، آواز زندگی را ، آوایی که در من و تو هرگز خاموش نخواهد شد.

بخوان آواز بودن ، آواز زندگی ،راز جاودانگی را ، آواز باران را ...

******************************************

 

 

 

سالها بود که در مزار تنهاييم خفته بودم

ناگاه با مشتي آب سرد برروي مزارم برآشفتم

بوي چند شاخه گل مريم مشامم را نوازش داد

بعد از سالياني احساس کردم نمرده ام!

دختري سياه پوش برسر مزارم فاتحه ميخواند

وجودم به لرزه افتاد

او که بود؟؟

آيا او هماني بود

که با دستانش مرا به قعر خاک تبعيد کرده بود؟

خاطرات در برابرم صف کشيدند

موهاي خاک خورده ام را

ميان دستان استخواني ام فشردم

حفره خالي چشمانم لبريز از اشک شد

احساس مرگ و زندگي بر قلبم چنگ ميزد

ميان دلهره و ترديد دختر سياه پوش رفت

ولي هنوز خاطراتي که در ذهنم بر آنها

 مهر باطل زده بودم در برابرم نقش مي بستند



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 211
:: باردید دیروز : 1291
:: بازدید هفته : 5542
:: بازدید ماه : 36715
:: بازدید سال : 2040573
:: بازدید کلی : 5940752